نوشته شده توسط : پناهی نیا

مصاحبه اختصاصی با حسنا محمد زاده

سایت شاعران پارسی زبان در دومین گفتگوی اختصاصی خود با شاعران، پای صحبت های شاعر جوان و موفق آیینی حسنا محمد زاده نشسته است که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم .

باسلام و خسته نباید و تشکر بابت اینکه وقتتان را برای این گفتگو به ما اختصاص دادید.
1.روزگارتان چگونه می گذرد شاعر!؟کمی از خودتان بگویید متولد چه سالی هستید و چند سال است که وارد فضای ادبیات شدید و از تالیفاتتان بگویید؟
 
با سلام و تشکر از لطف و بزرگواریتان
من متولد دهم مهرماه سال 1361در کاشان هستم.
پدر مرحومم کارمند آموزش و پرورش و هم بود و تشویق‌های پی‌در‌پی او برای خواندن کتاب‌های شعر و نثرادبی
اولین
شاعری ام به زمان تحصیل در مقطع راهنمایی برمی‌گردد

و در سال 85 برای اولین بارسطح شعرم را
با شرکت در جشنواره‌های ملی آزمودم و از آن پس جدی تر از قبل به شعر پرداختم اولین مجموعه شعرم  در بهار 89 روانه بازار کتاب شد .
 
آثار انتشار یافته ام عبارت اند از :
1.مجموعه «هنوز قلب قلم درد می کند...برگرد!»، نشر آرام دل و برنده سیزدهمین جایزه کتاب فصل
2.مجموعه « عشق های بی حواس» ،
3. مجموعه رباعی« یک مشت آسمان»، نشر فصل پنجم
 4.مجموعه « خورشید های توأمان »،نشرآرام دل ، برگزیده جایزه کتاب سال قلم زرین
5. مجموعه « سربه
مهر » ، نشر جمهوری

6.مجموعه «جوهر جان » ، نشر هزاره ققنوس، برگزیده دومین جشنواره کتاب انقلاب
7. مجموعه  «زیر هر واژه آتشفشان است » در دست انشار - نشر سوره مهر
 
 
2.تنهایی هایتان را با که تقسیم می کنید؟
 
با داشتن خانواده ای مهربان و دوستانی زلال کمتر احساس تنهایی می کنم اما دوست دارم ساعت های تنهایی ام را فقط با شعر و کتاب هایم قسمت کنم .
3.با دنیای سیاست نسبتی دارید؟
 
 در ذهن من مفهوم انسان از که احساس می کنم هر چه روز از روز می گذرد بیشتر جایشان را به ضد ارزش ها می دهند.
مسلما کسی که دستی به قلم دارد  نه تنها باید خود دغدغه‌ي مبارزه و آزادي مردم را در دل بپروراند  بلكه باید با قلمش  تمام جامعه را دعوت به توجه به اين مقوله ‌كند . اما نباید از این مهم غافل شد که سیاست زدگی محض آفت بزرگی برای شعر و شاعر است چرا که شعر باید آیینه ی احساسات درونی شاعر هم باشد چه بسا که بسیاری دیگر بتوانند با آن همذات پنداری کنند
بدون شک شاعری که می تواند احساس و عواطفش را به زیبایی در شعر به نمایش در آورد نمي‌تواند  از دردجامعه و دیگر انسان ها برای مثال غزل تب پاییز :
 
اردیبهشتم در تب پاییز گم شد
در برگ
ریزان های وهم آمیز گم شد
 
هی دانه دانه دانه گل های انارم
در بادهای وحشی و یکریز گم شد
 
تاریخ من با آخرین اسطوره هایش
بین غبار لشکر چنگیز گم شد
 
فریادهای سینه ی مشروطه خواهم
پشت سکوت ممتد تبریز گم شد
 
من ماندم و ماه و شبی یلدایی اما
ابری رسید از راه ماهم نیز گم شد
 
دیوانه ای با کفش های وصله دارش
در کوچه ی عشقی خیال انگیز گم شد
دکتر معتمد نقد زیبایی بر این شعر نوشته اند به گفته ی ایشان :
« گاهی" من" در شعر ، فردی نیست و مانند "من " های نمادین شعر نیما کلی ست و هر فرد مسئولی که تلاش دارد مردم را نسبت به واقعه ای آگاه نماید با این شعر به همذات پنداری و اینهمانی می رسد
شاعر در بیتی  فضای مد نظرش را که ممکن است برای هرکس به گونه ای تأویل شود به واقعه ای تاریخی مثل قیام مردم تبریز ارجاع می دهد
از سوی دیگر نماد انسانی "من"راوی شده برای تأکید بر حضور پاییز و برگریزان در تقابل اردیبهشت و بهار که این تقابل شاعرانه ، عناصربه کار رفته  را از سطح یک نشانه ی دلالت گرایانه و استعاری بالاتر برده است تا نتوان به راحتی مفهوم نهایی را متصور شد و این همان هدفی ست که در کاربرد نماد بخصوص در حوزه ی سمبولیسم اجتماعی مد نظر است و مهمتر این که دیوانه ای با کفش های وصله دار تا چه اندازه  می تواند ذهن ها را به چالش  بکشاند و در هر ذهنی چگونه به تأویل بیانجامد
 
4.ایا شعر در همه حال به سراغتان می آید یا فقط در اوقات دلتنگی؟

 
 نه در همه حال ...مخصوصا در مواقعی که مسأله یا مشکلی به شدت ذهنم را درگیر کرده باشداصلا نمی توانم بنویسم. نوشتن برای من با اولین جرقه ذهنی و جوشش یک بیت شروع می شود که فقط مربوط به مواقع دلتنگی هم نیست گاهی ممکن است در اثر دیدن فیلمی تأثیر گذار باشد یا نشستن پای درد دل دوستی یاخواندن داستان و یا مساله ای که ذهن  جامعه را به خود درگیر کرده است و خیلی موارداتفاقی دیگر که از زاویه های متفاوت مرا به خود مشغول می کنند .
  
5.چقدر علاقه مندی خانواده- پدر و مادر یا همسر و فرزندان- به شعر می تواند اثر مثبت یا منفی بر زندگی شاعرانه یک شاعر بگذارد؟اصلا دخیل هست این مساله؟
 
اگرچه معتقدم در وهله اول پیگیری و تلاش و استعداد نهفته ی یک شاعر و البته میزان مطالعه اش بیشترین تأثیر رابر شعر و زندگی شاعرانه اش دارد اما آنچه که مسلم است و غیر قابل انکار، حمایت های خانواده است. گاهی با خودم فکر می کنم که شاید اگر از همان کودکی پدرم نوشته های مرا جدی نمی گرفت و دنبال نمی کرد و در نوجوانی به شعر های دست و پا شکسته ام بها نمی داد و مادرم مرا به خواندن کتاب های شعر تشویق نمی کرد من هیچ وقت شاعر نمی شدم حتی در همین سال های نه چندان دور ،اگر حمایت های بی دریغ همسرم و آرامش فضای خانه نبود نمی توانستم به راحتی دغدغه های ذهنی ام را به زبان قلم بیاورم .
 
6.داعش و تکفیری بیشتر بغض به گلویتان می آورد یا بی مهری ارباب بی مروت فرهنگ و هنر؟
از منظر من هیچ مساله ای هر اندازه مهم ، برای من که در عرصه ی فرهنگ فعالیت دارم به قول شما بی مهری اربابان فرهنگ و هنر ، و برای بقیه دیدن بی مهری در هر زمینه ی دیگری  نمی تواند به اندازه جنایت های وحشیانه داعش و تکفیری درد آور باشد چرا که این ها قلب انسانیت را به درد آورده اند .
 
 
7.مثل اغلب ماها به دنیای مجازی گراییده و در آن مستحیل شده اید یا نه ؛ هنوز هم کتاب می خوانید و با کتاب رفیقید؟
 
در دنیای مجازی هم گاهی حضور دارم اما تمام تلاشم بر این است که فقط به عنوان یک دنیای مجازی به آن بنگرم نه بیشتر... متاسفانه دیده می شود که خیلی ها چنان دلبسته و وابسته ی همین دنیای مجازی شده اند که در آن زندگی می کنند و این اصلا خوب نیست ؛
در مورد سؤال دومتان : فقط می توانم بگویم که کتاب، بخشی جدانشدنی از زندگی من است وروزی که در آن حتی برای ساعتی مطالعه نکرده باشم برایم روز زیبایی نیست .
 
8.از سرودن به یک منوال خسته نشده اید؟
 
من معتقدم به یک منوال و پی در پی سرودن  نه تنها ذهن را خسته می کند و باید مدتی به آن استراحت داد بلکه می تواند از قدرت و توان نفوذ شعر هم بکاهد و آن را ضعیف کند .
من هم سعی می کنم سرودن برایم به یک منوال نباشد. حال و هوایم را با پرداختن به مضامین گوناگون و طبع آزمایی در قالب های مختلف شعری عوض می کنم . مثلا چون قالب اکثر سروده هایم غزل است گاهی به رباعی می پردازم که مجموعه " یک مشت آسمان " هم در همین قالب سروده شده است . گاهی قصیده و مثنوی  ...و اخیرا هم ترانه .
 
9.چه تغییر و تحولی در خود و آثارتان داده اید یا می خواهید بدهید
 
تمام تلاشم بر این است که در حوزه ی معنا  از پنجره ای بازتر و با زاویه ی دیدی متفاوت به دنیا بنگرم
ودر آثارم به حقیقت های فراموش شده بهای بیشتری بدهم .
 

 10 .به شما خبرمی دهند که برنده ی یک جایزه ی کلان و گران قدر ادبی شده اید و میلیونها تومان پول به حسابتان خواهد آمد ؛واکنش و اقدام صادقانه تان چگونه خواهد بود؟..
در حال حاضر بیشترین دغدغه ی ذهنی ام را کودکان کار به خود اختصاص داده اند شاید با چنین جایزه ی کلانی به گونه ای سرمایه گذاری می کردم که سودش کودکان کار را لااقل در زادگاه خودم بی نیاز کند  .
11.از چه کسی انتقاد دارید؟چه کسی را می خواهید نصیحت کنید؟
 
اغراق نکرده ام اگر بگویم بیشترین ضربه ها را از دروغ و تزویر خورده ام چرا که مستقما قلب و روح آدم را نشانه می گیرند
چه بسا کسانی که در ظاهر صمیمی و مهربان به نظر می رسند و در لباس دوست جلوه گری می کنند اما در خفا از فرو کردن هیچ خنجری به پشتت دریغ نمی کنند ...و دروغ که همیشه همه چیز را خراب می کند.
در جایگاه نصیحت کردن نیستم اما آرزو دارم از پشت نقاب ها بیرون بیاییم وخود واقعی مان باشیم  .  
 
12.برای شاعر چه سایه ای از سایه ی مرگ سنگین تراست؟
فراموشی
 
13.می گویند مسئولیت -بخصوص اجرایی اش-برای شاعر سمّ مهلک است؛ درست است؟
 مسئولیت های اجرایی را کمتر پذیرفته ام شاید همین نپذیرفتن هم  به این دلیل بوده که اغلب شاهد بوده ام دوستانی که وارد مباحث اجرایی شده اند روز به روز بیشتر از فضای شعر و آرامش ذهنی شان فاصله گرفته اند و کمتر سروده اند. پس می توان گفت که در مواردی ، سم مهلک بودن مسئولیت های اجرایی برای ذوق شاعر تشبیه اغراق آمیزی هم نیست .
 
14.اگر در عالم خیال در جزیره ای پر از شاعر شاه شاعران بشوید چه سیاستهایی اعمال می کنید؟
 
شاید اولین سیاستم این بود که شاعران واقعی را مشخص می کردم تا بقیه از وقتشان به گونه ای بهترو یا پرداختن به هنرهای دیگر بهره ببرند ودیگر اینکه کاری کنم که لازم نباشد هر کس برای  خواندن چند شعر خوب ، چند صد کتاب را  زیر و رو کند ودر نهایت دست خالی برگردد و فضایی فراهم می کردم تا تمام شاعران با فراغ بال به نوشتن بپردازند و نیاز نباشند برای دغدغه های معیشتی شان  از دنیای شعر فاصله بگیرند.
.
15.کودک درونتان به پیرسالی رسیده یا هنوز طفل بازیگوشی است؟
شاید هنوز به پیرسالی نرسیده باشد اما دیگر  دوران بازیگوشی اش  تمام شده چنانکه می توانم حس کنم دیگر آن جنب و جوش و شیطنت های سابق را ندارد .
 
16.در نهایت یک آرزوی قشنگ برای شعر و شاعران کنید و اگر حرفی باقی مانده است بفرمایید.
 
برای شعر آرزو می کنم که به جایگاه واقعی اش برسد و انگونه که قابلیت دارد به آن بها داده شود
و برای روح پاک و لطیف شاعران اینکه هیچگاه رنجیده نشود 
و برای چشم هایشان دیدن زیباترین افق های زندگی را در دنیایی بدون ظلم و نفاق و جدایی از خدا خواهانم .

 

منبع



:: برچسب‌ها: شعر , شاعران , مصاحبه , گفتگو , شاعر , فارسی ,
:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 100153
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 مهر 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا
شعر متعهد و گردشگری حلال در گفت و‌گو با شاعر انقلاب

 

 

شعر، رستاخیز واژه هاست و شاعر، آن کسی که واژه ها را در باغ وجودش به ثمر می نشاند.

در گذار از درون به بیرون و در چهارچوب سفر از خود به جهان است که شعر متولد می شود. در تجربه های ناب انسانی و جهانی شدن این شاعرانگی ها، شاعران آینه ای می شوند که دیدگاههای ملتها را بازمی تابانند.

تازه ترین سروده افشین علا، شاعرمعاصر تور کیش هتل فلامینگوکه بازتاب زیادی در داخل و خارج کشور داشت، بهانه ای شد تا با او درباره سیر فعالیتها، دیدگاهها، زندگی و شعر معاصر به گپ و گفت بنشینیم.

جالب است که بدانید افشین اعلاء از سال گذشته به عنوان مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری در سازمان منطقه آزاد کیش بکار مشغول است و این تجربه حضور، موجب شده تا او بتواند از منظری دیگر به موضوع گردشگری و توسعه کیش نظر بیندازد که در نوع خود خواندنی و قابل تامل است. در گفت و گو با این چهره شناخته شده، به هر دوجنبه فعالیت هنری و کاری وی یعنی شعر و گردشگری پرداختیم که خواندنی است.

آقای علاء، شما زاده شمال ایرانید و اکنون ساکن جنوب. تفاوت درچیست؟

با سلام خدمت شما و مخاطبان عزیز. شمال ایران، با مردمانی زحمتکش ، سرسبزترین خطه کشور و از ذخایر ارزشمند ایران است و من همیشه به زادگاه خود افتخار می کنم. اقلیم جنوب اما، اقلیم سحرانگیزی است وتور کیش هتل مریم من با آنکه شمالی هستم، خود را از شیفتگان جنوب ایران می دانم و نسبت به آن یک همذات پنداری خاصی را احساس می کنم. این شیفتگی هم به دوران دفاع مقدس بازمیگردد که ما را جذب خود کرد و هم به دیگر سواحل زیبای تور لحظه آحری کیشخلیج فارس از بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان. با این وجود باید بگویم که اقلیم زیبا و بکر جنوب با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله بسیاری دارد.

کمتر از یکسال است که با هتل پانیذعنوان شغلی مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش، باز هم در گوشه ای دیگر از جنوب کشور روزگار را سپری می کنید. این جزیره از نگاه شما با آن پیشینه فرهنگی و رسانه ای چه ویژگی هایی دارد؟

ظرفیت های کیش به عنوان پیشانی گردشگری کشور بر همگان آشکار و مشخص است و کمتر کسی است که نداند چه قابلیت هایی در این جزیره با وجود وسعت کم آن وجود دارد. در این مساحت کوچک هم می توان ماکت و مدلی از جزیره گردشگر پذیر با جنبه تفریح سالم و تفریح حلال لااقل برای جهان اسلام از کیش پدید آورد.

 

در دهه های اخیر خدمات فراوانی بویژه در بخش اقتصادی و عمرانی در کیش صورت گرفته که قابل انکار نیست. اما من همیشه احساس کرده ام که در زمینه گردشگری بیش از اینها می توانیم از ظرفیت گردشگری کیش استفاده کنیم. موضوع ورود من به سازمان اگرچه بیشتر از روی تصادف و با پیشنهاد بزرگان از تور کیش 2 شب هتل خاتمجمله دکترمرتضی بانک دبیر شورای عالیتور کیش مناطق آزاد بود که به این حوزه بپیوندم، در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در کیش مطرح شد. اما بخاطر کنار رفتن ایشان از مسئولیت مدیرعاملی سازمان بخاطر قانون منع بکارگیری بازنشستگان، مسکوت ماند و دکتر مظفری پس از انتصاب، همان موضوع را با علاقه پیگیر شدند و قرار شد در حوزه گردشگری در خدمت سازمان باشم.

چه شد که از حوزه شعر و فرهنگ به حوزه گردشگری آمدید؟

درابتدا این تصور بود که شاید حضور من در سازمان بهترین تور کیشبدلیل پیشینه کاری و درحالی که بیشتر به فعالیت درحوزه ادبیات و شعرشهرت دارم، باید در حوزه دیگری تعریف می شد. اما از آنجا که من مایلم، ذهنیت کلیشه ای و تصور یکجا نشستن اهالی فرهنگ و اهل قلم بین مخاطبان عام و هم در بین خواص از بین برود، از همان نوجوانی با آن مقابله کردم.

در حوزه ادبیات، از نوجوانی، مضامین سیاسی و اجتماعی پای ثابت کارهای من بود؛ مباحثی نظیر وقوع انقلاب اسلامی که با نوجوانی من مصادف شده بود و بعد دفاع مقدس و رزرو کیشسایر مسائلی که در این 4 دهه بر مردم ما گذشته است، مورد توجه و برای من جذاب بوده است. ادبیات را تنها تغزل و عاطفه و تخیل نمی دانم بلکه معتقدم ادبیات باید مثل دوره مشروطه، وارد زندگی مردم شود و تحول عمیق بر آن بگذارد. این تور کیش هتل شایگانطور هم نیست که این سروده ها تاریخ مصرف داشته باشد. با نگاهی به امروز، می بینیم که شعرهای روز، شعرهای آرمانی ، شهرهای انقلابی و شعرهای سیاسی سروده شده توسط آنان منحصر به همان مقطع تاریخی نمانده و از زمان خود گذر کرده است و ما هنوز هم داریم از آثار آن بزرگان بهره می بریم.   

بنابراین ضمن اینکه من هرگز برای سایر فعالان این عرصه حکم نکرده ام، این توقع را دارم که دیگران هم حکم و قضاوت نکنند که نباید به عرصه های دیگر ورود کرد.

مشوق های شما در عرصه ادبیات و شعر چه کسانی بوده اند؟

من مشوق های خوبی در عرصه ادبیات و سرودن شعر داشته ام که در راس آن رهبر معظم انقلاب بوده است. من هر وقت در زمینه حوادث مهم کشور هتل پانیذ، خاورمیانه و جهان اسلام شعری قیمت تور سروده ام، ایشان بدون اینکه ابایی داشته باشند یا احساس کنند که شانشان فراتر از این است، رسما به صورت حضوری، کتبی و یا تماس تقدیروتجلیل کردند و من این دقت و کیاست تور کیش هتل سیمرغو رصد کردن دائمی را در هیچ یک از مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی کشور ندیدم. یعنی شخص رهبر انقلاب هست که به شدت مراقب تمام جوانب است و این پیام را برای پرواز کیشجامعه دارد که کار کنید تا نهضت قیمت تورهای کیشمترقی 57، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان یک حرکت شتابان رو به جلو تبیین شود. فقط قرار نیست که شخص رهبری سخنگوی این جریان باشد. ایشان در عرصه های علمی، فقاهت، اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگی و بویژه در عرصه ادبیات نیازمند بازوان متعددی هستند.

شما بر نقش و قدرت ادبیات تاکید زیادی دارید

من معتقدم ثروت اصلی ما، نفت و گاز نیست. این نفت  تورهای لحظه آخری کیشو گاز را دولتهای حقیر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم دارند، ولی تمدن و تعالی ملت ایران موضوع ویژه ای است که آنها از آن برخوردار نیستند. ما متکی به گنجینه ای از آثار بزرگان سخن هستیم که متکی به آموزه های قرآن بوده و چه در قالب نظم یا نثر، پر از حمکت و درس های نوبه نو برای بشر در همه عصرها و برای همه نسل ها است.

امروز آثار بزرگان ما مثل مولانا در جهان مخصوصا غرب حرف اول را می زند. حکایتهای مثنوی زمان بردار و مکان بردار نیست. در هر اقلیم و در هر تاریخی برای بشریت حرفهای جدید دارد و گره های کور را باز می کند.

ما سعدی معمار کلام و استاد سخن در ادبیات پارسی را داریم که حکمت ها و حکایاتش در جهان همچنان سرفصل پویش ها و ترقیات بشری است و دنیا از آن استفاده می کند.

ما حافظ را داریم که بزرگترین شاعر جهان شناخته شده است. ما حماسه های بزرگ  تور کیش ارزانفردوسی را داریم. ما خیام را داریم که در کشورهایی چون روسیه، او را شاعر ملی خودشان می دانند.

این ذخایر که ذکر نامشان، ساعتها زمان می برد، در جای جای دنیا تاثیر گذار بوده و منشا بهبود و تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده اند. چه بسا ایرانیانی که از پیشتازاننرخ نامه تورهای کیش  تبلیغ مکتب تشیع و دین اسلام بوده اند، به مدد همین ادبیات و سخنوری و آموزه هایی قیمت تور لحظه آخری کیشکه نه سست و لرزان بلکه از سر حکمت و با استادی برای بشریت گفته شده، توفیق بیشتری یافته اند. پس ما باید از آموزه های این بزرگان در همه عرصه ها بهره ببریم؛ این داشته ها به مانند پشتوانه ارزی، ذخایر نفت و گاز، انرژی هسته ای و سایر ثروتها، از پشتوانه های قدرت ملی ما هستند.

یعنی همانطور که در اقتصاد، اعتبار اسکناس و پول وابسته رزرو تورهای ارزان در جزیره کیشبه پشتوانه طلا یا نقره موجود در بانک مرکزی است، اقتدار و عظمت تاریخی ما در منطقه و جهان مدیون زبان و ادبیات شیرین و پرحکمت فارسی هستیم. این حرکت نباید متوقف شود. من معتقدم دیپلماتهایتور لحظه آحری کیش ما باید با آموزه هایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه آشنا باشند. در این متون آداب حکومت داری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. پس سیاست و حکمتهتل داریوش در هم تنیده است. اینکه در گذشته پادشاهان در دربار خود شاعرانی را به عنوان ملازم و همراه داشتند، فقط برای مداحی که نبود، بلکه بیشتربه این دلیل بود که از کیاست آنها برای ارتقا قدرت خود و کشور استفاده کنند.

جمع بندی آنکه نگاه یک اهل فرهنگ و هنر با دقت و ظرافت همراه است و من با این نگرش وارد عرصه گردشگری شدم. چرا که همیشه در این حوزه دغدغه داشته ام و بنظرم بایدتور کیش از شرایط و فرصت کنونی در حوزه گردشگری که بخاطر ابتلای جهانی به ویروس کرونا ایجاد شده، به عنوان دوران فترت برای اصلاح و بهبود استفاده کنیم و به سمت کیشپی ریزی یک نماد شایسته فرهنگ و تمدن در کیش برویم؛ نه صرفا یک ماکت  رزرو بلیط کیشظاهری مشابه آنچه در دوبی و سایر سواحل جنوبی خلیج فارس بوجود آمده است. امکانات توریستی و تفریحی در مناطق آزاد، قطعا اولویت دارد؛ اما معرفی هویت ایرانی و اسلامی و پیامی که انقلاب ما برای جهان دارد، باید هم در شکل دیداری و بصری و هم در شکل مفهومی و کالبدی خود را نشان دهد.

با این تفاصیل، اقدامات صورت گرفته در سازمان منطقه آزاد کیش را چگونه می بینید؟

بنظرم سازمان منطقه آزاد کیش در این زمینه نیاز به تجدید نظر دارد تا با استفاده از دقت اهل فکر و صاحب نظران، به خط مشی ایجاد جزیره ای هدفمند برای همه گردشگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و ایرانی و غیر ایرانی دست بیابیم. حکام امارات متحده عربی با باز کردن پای صهیونیست ها به منطقه اشتباه بزرگی لیط کیش تهران کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این اتفاق و وضعیت ایجاد شده، فرصت خوبی است که بنشینیم به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکرکنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی و یا همین  نرخ ویژه تور کیشگردشگران کشورهای عضو اکو بهترین تور کیشرا جذب کنیم. چرا که جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکان پذیرتراز گذشته است. منظور من از این الگو، الگویی مناسبتی یا جشنواره ای و شعاری نیست، بلکه الگویی مهندسی شده برای تفریح حلال است که بسیار در جهان اسلام طرفدار دارد. بانوان مسلمان زیادی هستند که دلشان می خواهد در یک ساحل بکر و زیبا مثل جزیره زیبای کیش با فراغت کیشتفریح کنند. آنها در دیگر کشورها این امکان را ندارند و ما در این زمینه تا کنون کار خاصی نکرده ایم و اکنون فرصت بی نظیری برای ما ومهیا شده که باید از آن به سرعت استفاده کنیم.

در زمینه کودکان هم وضع به همین منوال است. اولین پیشنهاد من در زمینه کودک و ایجاد زمینه لازم برای تفریحات این گروه سنی است. ما می توانیم کیش را بهبهترین تور کیش پایتخت گردشگری کودک تبدیل کنیم. همه می دانیم، کودکان یکی از مهمترین انگیزه های مسافرت خانواده ها هستند. اینها نیاز به برنامه ریزی هوشمندسازی و دقیق دارد و من بلیط ارزان کیشاین ظرفیت را بین صاحبنظران و متخصصن ایرانی می بینم و اصرار دارم به سرعت به ایجاد زمینه هایی برای تبدیل کیش به یکی از مقاصد اصلی گردشگری مختص کودکان اقدام نماید.

از مراسم تقدیر از جنابعالی در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد بگوئید

جناب دکتر بانک در مراسم تجلیلی که بزرگوارانه و متواضعانه برای بنده برگزار کردند و مرا شرمنده محبت و لطف خود کردند. اتفاقا ایشان در آن مراسم گفتند که باید از ظرفیت موجود در میان اهل فرهنگ و هنر برای گردشگری مناطق آزاد بویژه کیش استفاده شود.

مسیری که باید به سمت آن عزیمت کنیم، تا قیمت تورهای کیشبه نقطه آرمانی و مطلوب به زعم جنابعالی برسیم، چگونه باید باشد؟

رهبر انقلاب در گفت و گوی اخیر خود با هیات دولت، فرمودند که امسال، سال پایانی فعالیت دولت است، اما فکر نکنید که یکسال مدت کمی است. من متاسفانه در نگاه و اعلام نظر برخی از مسئولان می بینم که می گویند دیگر ماههای پایانی است. این اظهارات، روحیه کارشناسان را کم می کند. اتفاقا مثل فوتبال، هرچه ما به دقایق پایانی بازی نزدیک می شویم، باید تلاش کنیم بیشتر گل بزنیم و این حرکت نباید سیر نزولی و روزمرگی به خودش بگیرد.

اتفاقا در سازمان منطقه آزاد کیش، باید در همین زمان بازمانده باید بنشینیم و مهندسی دوباره را انجام دهیم. در حال حاضر بین مدیران سازمان و نیز مدیران و کارشناسان، ارتباط  دائمی و خودجوشی وجود ندارد و این به هر دلیلی اعم از ضیق وقت و کثرت مشغله و مسائل دیگر باشد، باعث دست نیافتن به نتیجه مطلوب می شود.

منبع



:: موضوعات مرتبط: مشهد , کیش , گفتگو , پزشکی , هنری , فرهنگی , رسانه , خبر , ,
:: برچسب‌ها: اخبار , شاعر , شعر , کیش , تورکیش , جزیره کیش , بهترینهای کیش , رزرو تور , گردشگری , اخبار گردشگری , سفر , گردش ,
:: بازدید از این مطلب : 524
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : پناهی نیا

اعظم سعادتمند: غزل زبان فطرت من است

 

اشاره: اعظم سعادتمند متولد قم و اهل قم و ساکن شهر قم است. او تحصیلات را دوره دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک طی کرده و در، دانشگاه دوره کارشناسی فیزیک خوانده است و سپس به خاطر علاقه‌ای که به ادبیات عرفانی داشت، در رشته تصوف و عرفان اسلامی تحصیل کرد و موفق به کسب درجه کارشناسی ارشد در تصوف و عرفان اسلامی شد. او سال‌ها است که که دبیر آموزش و پرورش است در شهر قم زندگی می کند.

 

فرهنگِ اسلامی: شما هم در فیزیک و هم در عرفان تحصیل و تحقیق کرده اید

اعظم سعادتمند: در مورد علاقه به شعر باید عرض کنم که ما بطور خانوادگی به ادبیات علاقه داشته ایم. پدرم خیلی علاقه داشتند به ادبیات. ما از بچگی کتاب شاهنامه و رباعیات خیام را در خانه‌مان داشتیم. همیشه شعرهای شعر ای پارسی گوی را می‌خواندم. همیشه با شعر سروکار ما وشعر هست. خواهرها و برادرها هم همینطور هستند. ما همه به شدت به ادبیات علی الخصوص به شعر علاقه داریم. دو نفر از خواهرهای دیگر من هم شعر می‌گویند. حالا شاید خیلی جدی آن را دنبال نکنند. یعنی این علاقه و استعداد در خانواده‌ی ما وجود دارد. اینکه کمی تغییر داده بودم و یک سری از کلماتش را جابه‌جا کرده بودم و فکر می‌کردم حالا این شعر خودم هست. بعد از آن هم شعر می‌گفتم ولی خیلی به طور جدی نبود. داشت. پولی برایم جدّی نبود که فکر کنم شاعر بشوم، یا اینکه به من بگویند: “تو شاعری!” نه به این شکل نبود. هدف من این بود که دانشگاه بروم و در همان درسی که می‌خوانم، پیشرفت بکنم، ولی بعد از دانشگاه که مشغول به تدریس شده و معلم شدم، همیشه احساس می‌کردم یک چیزی در وجودِ من کم است، یک قسمتی در زندگی‌ام کم است که باید باشد و من به آن بی‌توجهی کرده‌ام. احساس می‌کردم به قسمت‌هایی از روحم بی‌توجه‌ام که بعد یکی از دوستان گفتند که: “شما که اینقدر به شعر علاقه دارید که رفتم آنقدر جذب جو انجمنِ شعر قم شدم، اینقدر جوِ خوبی بود، اینقدر شاعرانِ خوبی آنجا رفت و آمد داشتند و آدم آنجا اینقدر شعرهای خوب می‌شنید که من فکر می‌کنم اگر کسی شاعر هم نبود و در آن انجمن می‌رفت، حتما از آنجا شاعر بیرون می‌آمد. شاید برای من هم چنین اتفاقی افتاد. من دفعه‌ی اول که رفتم، آنقدر شعرِ خوب شنیدم که هنوز یادم هست کلاس نقدِ شعر بود که توسط آقای لیله‌سپیدوار بودند، یا نو یا چند بیت موزون. ولی من آنقدر جذبِ فضای این جلسه شدم که وقتی برگشتم خانه، یک غزل کامل گفتم و وقتیکه جلسه بعد شرکت کردم، نمی‌دانم آن اعتماد به نفس را از کجا پیدا کرده‌ بودم که دستم را بالا کردم که من هم شعر می‌خوانم و شعر خواندم و دوستان آنقدر من را تشویق کردند که احساس کردم “وای من چقدر آدم بااستعدادی هستم و یا چرا تا الآن به این استعدادی که در وجودم بوده، توجه نکرده بودم!” خیلی تشویق شدم. من فکر می‌کنم آن برخورد اولیه که دوستان شاعر من در انجمن شعر قم با من داشتند، خیلی تعیین‌کننده بود. یعنی من که کسی بودم که با هیچکس آشنایی نداشتم و ذاتا هم آدم خجالتی هستم و خیلی نمی‌توانم در اولین برخورد با آدم‌ها ارتباط گرم و صمیمی برقرار کنم، ولی اینقدر برخورد آنها خوب بود که من احساس کردم که من می‌توانم من هم می‌توانم شعر بگویم و شاعر بشوم. از آنجا بود که این کلاس‌ها را ادامه دادم و همچنان دارم این راه را طی می‌کنم و می‌خواهم که ادامه‌اش بدهم.

* اعظم سعادتمند در سه حوزه فیزیک، عرفان و شعر کار کرده است.
* اعظم سعادتمند: پیش از روی آوردن به شعر همیشه احساس می کردم چیزی در وجود من کم است.
* در انجمن شعر * سه مجموعه شعر گنجشک های پائیز، باران پس از برف و لیلی آذراز اعظم سعادتمند منتشر شده اند.

 

در مورد اولین شعر حالا در واقع خیلی یادم نمانده‌ است ولی عرض کردم که اولین شعری که گفتم را با توجه به یکی از شعر‌های کتاب فارسی بود که آقای مصطفی رحماندوست گفته‌اند که در بود را زمان رحلت امام خمینی گفتم. یک شعر گفته بودم که بیشتر شعر نو بود و این اولین شعری بود که همه ‌چیزش کامل از فکر خودم بود.

 

فرهنگِ اسلامی: آیا تا الآن از شما مجموعه شعری هم چاپ شده است؟ چند تا و با چه اسم‌هایی؟

اعظم سعادتمند: بله، سه‌ مجموعه شعر از من چاپ شده‌اند که اولین مجموعه شعرم “گنجشک‎های پاییز” نام دارد که آن را انتشارات فصل پنجم اولین بار منتشر کرد، و الان قرار است چاپ دومش با یک مقدار تغییرات، توسط انتشارات دیگری منتشر بشود که خودم نیز منتظر هستم که چاپ دومش‌ در بیاید. گنجشک‌های پاییز، شعر‌های دهه ۸۰ من هستند. یعنی همان سال ۸۲ که من به صورت جدی وارد فضای شعر شدم و احساس کردم هر کس که این مجموعه را خونده بود، خیلی مشوق من شد. حالا آنهایی که خواندند، من نمی‌گویم تعداد زیادی خواندند، همان تعداد که مجموعه را خواندند خیلی به آن لطف داشتند، خیلی تشویق‌هاشان موثر بود برای من، خیلی به من انگیزه داد. و هنوز این اثری مجموعه‌ای آن که من اگر بخوام حس بگیرم، احساس کنم دلم میخواهد شعر بگویم، “گنجشک‌های پاییز” را می‌خوانم. یک سری احساسات خیلی خاصی را در “گنجشک های پاییز” تجربه کردم که هنوز که هنوز است برای من هیجان انگیز هستند و هنوز که هنوز است به من انرژی می‌دهند، یک طوفانی در من ایجاد می‌کند که وقتی که این مجموعه را خودم میخوانم دلم میخواهد شعر بگویم. مجموعه‌ دوم من “باران پس از برف” بود که مشتمل بر شعرهای سال ۹۰ تا ۹۴ من ببینید من اعتقاد دارم که هر مجموعه شعری برآیندِ یک دوره خاصی از زندگی است. “گنجشک‌های پاییز” برایند دوره خاصی از زندگی من بود و “باران پس از برف” هم همینطور. شاید برآیندِ دوره‌ای بود که من آرامش خیلی خاصی را تجربه می‌کردم و عاشقانه هایش عاشقانه‌های خاصی بود. به نظرِ خودم فضای این کتاب خیلی متفاوت است. نه تنها متفاوت از “گنجشک‌های پاییز” که متفاوت از خیلی عاشقانه‌هایی که تا آن زمان خودم داشته باشم عاشقانه‌هایی که حالا خیلی دوست دارم و البته یک جورِ دیگر. یعنی هر کدام از مجموعه‌های شعرم را به نوعِ منحصر به فرد دوست دارم. شاید چون هرکدام یبه نحوی زندگی‌نامه‌ یک دوره خاصی از زندگی من هست.

* هر شاعری باید زبان فطری خودش را کشف کند.
* مدح ائمه و معصومین بخشی از شعر متعهد و آئین مند هست ولی تمام آن نیست.
* شاعر می کوشد تا جهان زیباتر شود.
* کسی که مقاماتی را در عرفان کسب کرده باشد می تواند شعر عرفانی بگوید.

 

فرهنگِ اسلامی: آیا علاوه بر شعر، دیگر رشته‌های ادبیات را هم امتحان کرده‌اید؟

اعظم سعادتمند: من به طور تخصصی غزل می‌گویم یعنی طوری که غزل من را سیراب می‌کند، طوری که غزل احساس من را درگیر می‌کند، آنقدر که غزل شوق نوشتن به من می‌دهد و طوری که غزل به ولی قالبِ سپید را هم دوست دارم. اما در باره

 

فرهنگِ اسلامی: از کلاسیک، نو و سپید بیشتر به کدام نوع شعر تمایل دارید؟ نظرتان در باره بقیه قالب‌ها چیست؟

اعظم سعادتمند: من غزل را دوست دارم. غزل برای من یک موهبت  الهی است و قابل توصیف نیست واقعا. خیلی به من انرژی می‌دهد. اگر من هزارتا شعر خوب در قالب‌های دیگر بخوانم، وقتیکه یک غزلِ خوب می‌خوانم، یک انرژی دیگر می‌گیرم. حالا برای من این طور بوده است. انگار روح و فطرتِ من غزل است و در غزل بهتر می‌توانم احساس خودم را نمایان بکنم و بهتر می‌توانم خودم را نشان بدهم و بهتر می‌توانم حرفهایم را بزنم. در مورد بقیه قالب‌‌ها عرض کنم که من کلا شعر دوست دارم. حالا این که گفتم غزل، بخاطر این بوده است که غزل زبان فطری من است. هرکسی

 

فرهنگِ اسلامی: نظرتان در باره شعر آیینی چیست؟ شعر آیینی چه موضوعاتی را شامل می‌شود؟

اعظم سعادتمند: ببینید امروزه شاید در مورد شعر آیینی خیلی‌ها فکر می‌کنند که شعرآیینی حتماً در مدح یا برای عزاداری یکی از ائمه باشد یا فضائل یکی از ائمه و بزرگان دین باشد. این درست است و این هم بخشی از تعریف شعرِ متعهد و آئین مند هست ولی تمام آن نیست من فکر می‌کنم شعر آئین مند خیلی گسترده‌تر از این هست. هر شعری که دارد تبلیغِ انسانیت می‌کند. هر شعری که به ما می‌گوید انسان باشیم، به ما یادآوری می کند که این جهان جهانِ گذرایی است و مقصد ما جهان دیگری است که باید با همدیگر مهربان باشیم، باید عاشق باشیم، باید نه، خیلی شرایطش گسترده‌تر است و آنچه در ذهنِ من هست این هست که اکثرِ اشعاری که ما در ادبیات فارسی داریم می‌توانند شعرِ آیینی باشند. به هر حال ببینید اکثر کسانی هم که که در ادبیات هستند و چه داستان می‌نویسند و چه شعر میگویند، دغدغه‌های انسانی دارند، دغدغه‌های اخلاقی دارند. خیلی کم پیش میاید که یک بخواهد قلم بزند در راه اینکه بخواهد مثلا ترویج بی اخلاقی بکند. من فکر می‌کنم که واقعا اکثر کسانی که دارند شعر میگویندو داستان می‌نویسند، واقعا احساس می‌کنند که یک چیزی انسانی و فطری در وجودشان هست که باید آن را به جهان عرضه بکنند، به خاطر اینکه جهان زیباتر بشود و همه اینها در حقیقت یک آثار آیینی است. پس

* اختناق حاکم در عصر اموی و عباسی سبب شد تا در مورد بعضی از معصومین (ع) اطلاعات کمتر و آثار هنری کمتری داشته باشیم.
* ما در شعر متعهد و آئینی کمی ظاهر بین شده ایم.
* پس از پیروزی انقلاب اسلامی زنان شاعر * در شعر جنسیّت چندان موضوعیت ندارد. شعر زبان انسانیت است.

 

فرهنگِ اسلامی: بنابر این منظر تشعار مولوی، حافظ و سعدی تماماً اشعار آئینی هستند شما از محضر کدام اساتید بهره‌مند بوده‌اید و در چه حد؟

اعظم سعادتمند: در تجربه انجمنِ شعر قم، بهره من از آقای لیله کوهی خیلی کم بود. فکر می‌کنم یکی دو جلسه آقای لیله‌کوهی در ابتدا بودند. بعد فکر می‌کنم آقای سید مهدی حسینی بودند در انجمن، یعنی چند ماهی ایشان بودند و من سرِ کلاسهای ایشان می‌رفتم که در آن ابتدای کار کلاس‌های ایشان خیلی خیلی دست من را گرفت. بعد از ایشان آقای هدایتی آمدند و مسئول انجمنِ شعر شدند برای چندین سال و ما سر کلاس‌های آقای هدایتی می‌رفتیم. می‌توانم بگویم که من خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم؛ اینکه غزلِ خوب چیست؟ چطور باید شعر گفت؟ و چطور و چگونه به شعر باید نگاه کرد؟ همه این ها را مدیون کلاس‌های آقای هدایتی هستم. گاه گاهی هم استاد مجاهدی می‌آمدند انجمن. یکی دو بار من پیشِ ایشان شعر خواندم. آن تشویق‌هایی که ایشان کردند در همان موارد خیلی محدود، خیلی برایم راهنما بوده و به من خیلی امید و انگیزه داد. ولی بعد از آن حالا چند سالی هست که سرِ کلاسِ استادِ خاصی نرفتم. ولی من فکر می‌کنم،

فرهنگِ اسلامی: چرا ما آنقدری که باید و شاید روی شعر توحیدی تمرکز نداریم؟

خانم اعظم سعادتمند: اگر در گذشته ما شعر توحیدی داشته‌ایم، دلیلش این بوده است که واقعا شاعرانِ ما عارف می‌شدند. یعنی یک مقاماتی را درک می‌کردند و به یک سر کشف و شهودی می‌‎رسیدند و آن وقت خواه  و ناخواه شعرِ توحیدی هم می‌گفتند ولی من نمی‌دانم در میانِ شاعرانِ امروز کسی هست که مقاماتی را در عرفان کسب کرده باشد و کشف و شهودی داشته باشد یا نه؟ منظور من این است که برای این هدف شما واقعا باید کار کرده باشید و واقعا باید به خدا نزدیک شده باشید و یک سری مراحل را در ایمان طی کرده باشید که بتوانید شعر توحیدی بگویید. وگرنه اینکه من بنشینم و بگویم که “من می‌خواهم شعرِ توحیدی بگویم”، اینطور نمیشود و در نتیجه اگر یک شعرِ توحیدی مثل مثنوی مولوی  خلق می‌شود، نتیجه مراحلی است که شاعر طی کرده است و نکته‌ی دیگر این که بعد از انقلاب شعرِ متعهد و  آیینی رونق پیدا کرد و منظور من از شعرِ آیینی آن بخش شعرهای هستند که در مدح یا منقبتِ ائمه (ع) باشند. این نوع شعرها به‌هرحال یک رنگ و بوی تازه‌ای پیدا کرد. شاید به شاعر اصلا فقیه بوده است، آیت الله بوده است و عارف بوده است واقعا. شاید الآن هم داشته باشیم چنین شاعرانی ولی اکثر شاعران اینطور نیستند.

 

فرهنگِ اسلامی: دلیل اینکه در شعر امروز، در باره برخی از ائمه معصومین (ع) شعر کمتر سروده شده است، چیست؟ و چه راه‌ حلی را برای رفع این نقیصه توصیه می‌کنید؟

اعظم سعادتمند: اینکه در موردِ بعضی از ائمه (ع) کمتر شعر سروده شده، شاید به خاطر این است که در موردِ این ائمه (ع) اطلاعات تاریخی کمتر در دست داریم. مثلا در موردِ امام علی (ع)، ما تاریخ کامل حکومتِ ایشان را و قبل از حکومتِ ایشان را داریم و جزئیاتِ زیادی در این باره در تاریخ آمده است، ولی در موردِ بعضی از ائمه (ع) به خاطر آن خفقانی که در عصر آنان بر جامعه حاکم بوده است – چه در دوران بنی امیه و چه در دوران بنی عباس – اطلاعاتی کمی به دستِ ما رسیده است. دیگر اینکه این نقیصه  واقعا به دلیلِ کم کاری خود ما هم بوده است، یعنی ما متوجه نبودیم که چهارده معصوم (ع) نورِ واحدند و همه پرچمداران آزادی و عدالتند و باید برای همه اینها شعر بگوییم. به عبارت دیگر این به خاطر غفلتِ ما شعرا هم بوده است. و شاید یکی از دلایلش این باشد. منظورم این است که در شعرِ آیینی ما کم کاری شده است. مثلا اگر ما بخواهیم برای یکی از ائمه (ع) شعر بگوییم، اول می‌خواهیم نگاه کنیم به صحن و سرای ایشان، به گلدسته و گنبدِ ایشان. ولی اگر ما کمی نگاه‌مان را تغییر بدهیم و احادیث و ادعیه‌ای که از آن معصوم (ع) به‌ جا مانده، را بخوانیم، این ضعف جبران می‌شود. یعنی آن ضعفِ اطلاعاتِ تاریخی که از آن زمان‌ها وجود داشته، از این طریق جبران خواهد شد. اگر من ادعیه و احادیث را بخوانم و بتوانم شعرهای آیینی خوبی در مورد ائمه‌ای که در موردشان کمتر شعر گفته شده‌اند، بگویم به وظیفه خود عمل کرده ام. پس عرض کردم که ضعفِ بزرگِ این کار به خودِ ما برمی‌گردد که ما تا حدودی ظاهربین شده‌ایم. من فکر می‌کنم این قابل جبران بوده و هنوز فرصت هست که ما این نقیصه در سالهای اخیر حرکت‌های خوبی اتفاق افتاده است که در موردِ ائمه‌ای که کمتر شعر گفته شده است، یک سری از شاعران معاصر دغدغه‌ی این کار را دارند و دارند در این زمینه شعر می‌گویند. پس ما نیاز به مطالعه‌ داریم. مثلا از امام هادی (ع)، زیارت جامع کبیره و زیارت غدیریه به یادگار مانده‌اند. ما باید یک دور صحیفه‌ی سجادیه‌ی امام سجاد (ع) را بخوانیم – من خودم را دارم می‌گویم – و وقتی ما این ادعیه را بخوانیم، مطمئنا

* نمی توانیم بگوئیم یک زن حتماً باید شعر زنانه بگوید.
* شاعران در ابتدای کار باید در کلاس های نقد شعر شرکت کنند و شعر خود را به نقد بگذارند.
* شاعر نباید مغرور شود و از نقد شعر خود را بی نیاز بداند.
* مرید و مرادی در شعر پدیده خوبی نیست.

 

فرهنگِ اسلامی: در باره شعرِ بانوان در گذشته و امروز نظرتان چیست؟ و چه کسانی را شاعران موفق زن می‌دانید؟

اعظم سعادتمند: من اعتقاد دارم که ما شاعرانِ خوبِ زن همیشه داشتیم اما در گذشته به دلیل اینکه شاعران زن نمی‌توانستند رفت و آمد داشته باشند یا حتی از حقِ سواد محروم بودند، نامی از آنها نمانده است. همه می‌دانیم که در گذشته شاعرانِ بزرگ و شاعرانی که نامشان ماندگار شدند، اکثرا شاعرانی بودند که به نحوی با دربار مرتبط بودند. یا مثلا شاعرانِ مرد سواد داشتند، شعرهایشان را می‌نوشتند و شعرشان می‎ماند، ولی زن‌ها از نعمتِ سواد بی‌بهره بودند و سواد را برای زن چیزِ خوبی نمی‌دانستند، حتی برخی از شاعرانِ ما اعتقاد داشتند که زن نباید سواد داشته باشد و این را برای زن مضر می‌دانستند. من اعتقاد دارم که ما زنانِ شاعر هم داشتیم که شعر هم می‌گفتند ولی چون اشعارشان مکتوب نشدند، به دستِ ما نرسیدند. چه بسا همین لالایی‌های که امروز به دستِ ما رسیده‌اند، شاید شعرِ شاعرانِ زن بوده که سینه به سینه منتقل شده و اکنون به دستِ ما رسیده‌اند. اما بعد از اینکه این محدودیت‌ها کنار رفتند، شاعرانِ زن هم فرصتی پیدا کردند که خودشان را نشان بدهند. شما نگاه کنید بعد از انقلاب ما تعدادِ خیلی زیادی از شاعرانِ زن داریم. شاعرانِ زن که خوب هم دارند شعر می‌گویند و به اعتقادِ من – و من این را به عنوان یک مخاطب جدی ادبیات می‌گویم – اگر بخواهیم از م



:: موضوعات مرتبط: گفتگو , خلیج فارس , گردشگری , ادبیات , پزشکی , هنری , فرهنگی , رسانه , خبر , آموزشی , ,
:: برچسب‌ها: شاعر , شعر , گفتگو , ادب , هنر , شاعران , گفتگو با شاعر , شعرا ,
:: بازدید از این مطلب : 558
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 31 صفحه بعد